عضو مؤسس جبهه پایداری انقلاب اسلامی با اشاره به مباحثی که درباره ثروت صادق محصولی از اعضای این جبهه مطرح است نقش محصولی و ثروتش در این جبهه را تشریح کرد.
مهمترین اظهاراتقاسم روانبخش به نقل از فارس در زیر آمده است:
- ما در انتخابات دو دوره از آقای احمدینژاد با تمام قدرت حمایت کردیم اما وقتی ایشان از مشایی و جریان انحرافی زاویه نگرفت و هنوز هم نگرفته است، اولین کسانی بودیم که در ماجرای حکم معاونت اولیه ایشان و در بحث ورود زنان به ورزشگاهها موضع گرفتیم همچنین نخستین کسی که این موضوع را تذکر داد، آیتالله مصباح بودند.
- وقتی خبر ساعت 14 پخش شد، ساعت 16، آقای دکتر آقاتهرانی، آقای بیریا را فراخواند و مطالبی را به ایشان منتقل کرد و فرمودند همین الان به سمت تهران حرکت کنید و این مطلب را به آقای احمدینژاد برسانید.
- پس از آن جلسات متوالی و پیدرپی برگزار شد تا اینکه احمدینژاد این موضوع را پس گرفت و آن کار انجام نشد. در مسائل دیگری نیز خود شخص آیتالله مصباح حضوراً با آقای احمدینژاد صحبت کردند ولی وقتی تأثیری بر ایشان گذاشته نشد ما راهمان را جدا کردیم و اکنون دولت را تا حدی قبول داریم و چون کلیت و جایگاه حقوقی دولت مورد تأیید ولایت است، ما هم آن را مورد تأیید قرار میدهیم.
- اما اینطور نیست که همه کارهای احمدینژاد را جزء به جزء بپذیریم و مواردی را که ایشان از آن شخص خاص حمایت میکند، ما قبول نداریم همچنین برخی دیدگاههای فرهنگی او را نمیپذیریم و قبول نداریم، در عین اینکه زحمات دولت و احمدینژاد را هیچگاه فراموش نمیکنیم و این زحمات در جای خود قابل تقدیر است.
- آیتالله مصباح شخصیتی بودند که در طول عمر خود، تکلیف محور و وظیفه محور بودند و آنجایی که تشخیص میدادند، باید ورود کنند، ورود میکردند و اینکه کسی خوشش نیاد و یا خوشش بیاید، برای ایشان موضوعیت نداشت.
- ایشان در انتخابات 84 خطراتی را احساس میکردند لذا اجازه دادند که ما ورود کنیم گرچه خود ایشان هم در انتخابات 84 و 88 رسماً از آقای احمدینژاد حمایت نکردند که مثلا برای حمایت از وی بیانیه بدهند.
- {صحبت آیتالله مصباح مبنی بر اینکه "اطاعت از رئیسجمهور اطاعت از خداست" برخی برداشت اشتباه کردند و آن را برای هجمه به آیتالله مصباح دستاویزی قرار دادند} این موضوع بحث دروغی بود که بعد هم تکذیب شد چرا که این صحبت، در یک جلسه کاملاً علمی و تخصصی مطرح شده بود. نه اسمی از آقای احمدینژاد برده شده بود و نه آن جمله گفته شده بود اما آنها یک بحث علمی ولایت فقیه را کاملا یک بحث روزنامهای کردند.
اسم رئیسجمهور را گذاشتند احمدینژاد، ایشان در آن جلسه اینگونه فرموده بودند که مشروعیت این نظام با ولایت فقیه است و مسئولیت ولایت فقیه به خداست. همانطور که حضرت امام فرمودند اگر در راس نظامی ولایت فقیه نباشد، آن طاغوت است.
- همچنین امام فرموده بودند اگر رئیسجمهور 20میلیون هم رأی بیاورد اما تأیید ولایت فقیه را نداشته باشد، طاغوت است و ورود در حوزه او ورود در حوزه طاغوت است.
- آیتالله مصباح در آن جلسه همچنین بحث مشروعیت را مطرح کرده و فرموده بودند اینکه ما از ولیفقیه اطاعت میکنیم، به این دلیل است که مشروعیت ولی فقیه از جانب خداست و به این اعتبار امر و نهی او را، امر و نهی الهی میدانیم. بعد فرمودند که پرتویی از این ولایت حتی بر رئیسجمهور نیز میتابد و وقتی رئیسجمهور منصوب ولیفقیه میشود، امر و نهی او نیز مطاع میشود. قانونی که هیئت دولت میگذارد و رئیسجمهور ابلاغ میکند، به اعتباری که منصوب ولیفقیه است، اعتبار پیدا میکند.
- در این شرایط حساس یک مجموعه عظیمی از نیروهای ارزشی و حزبالهی در سراسر کشور پای کار آمدند، البته اینها به سادگی نیامدند و در سال 84 و 88 همه احزاب یک طرف بودند چه احزاب جریان راست و چه احزاب جریان چپ، اما یک جریان اجتماعی بود که آمد و بر همه آنها غلبه کرد، این جریان هم به سادگی شکل نگرفت، آنها بچههایی بودند که زحمت کشیدند، یکی از آنها کانون دانشآموختگان طرح ولایت بود که ستادهای احمدینژاد در سراسر کشور دستشان بود. حالا آقای احمدینژاد فکر میکند که خودش رأی آورد اما این مجموعه عظیم انسانهای نخبهای بودند که پای کار آمدند.
- اکنون هم بر اساس پیشبینی مقام معظم رهبری که در حکم عزل معاون اولی آقای مشایی، خطاب به احمدینژاد فرمودند "این موضوع سبب سرخوردگی دوستان خودتان هم میشود" پس از آن 11 روز خانهنشینی واقعاً سرخورده شدند و این جمعها پس از این سرخوردگی ناراحت و دچار از هم پاشیدگی شدند لذا لازم بود یکی اینها دوباره جمع میکرد و کسی هم جز آیتالله مصباح نمیتوانست این کار انجام دهد.
- {نقش آقای محصولی در جبهه پایداری چیست و آیا از ثروت ایشان در این جبهه استفاده میشود} من نمیخواهم خیلی روی فرد صحبت کنم، اما اصل شکلگیری جبهه پایداری را تشریح میکنم تا این موضوعات روشن شود. مجموعهای حدود 20 نفر در قم خدمت آیتالله مصباح بودیم و اتاق فکری تشکیل شده بود و افرادی هم از تهران دعوت کرده بودیم که در جلسات شرکت میکردند، از جمله آقای زارعی، کوچکزاده و رسایی که از تهران میآمدند. جلسات متعددی برگزار شد که بنده، آقای سقای بیریا و آقای آقاتهرانی نیز بودیم و در آن جلسات با یکدیگر همفکری میکردیم که راجع به جریان انحرافی و خطری که دارد تهدید میکند و نیز برای آینده انقلاب چه فکری باید کنیم، بعد هم دوستان دیگری مثل آقای محصولی در مجموعه دیگری کار میکردند و این ضرورت را تشخیص داده بودند و وقتی جلوتر آمدیم، آنها هم خدمت آیتالله مصباح آمدند و کسب تکلیف کردند که باید در این شرایط چه کرد؟ بنابراین احساس شد که دغدغهها مشترک است، لذا این مجموعهها به هم پیوستند.
- {جریان آقای محصولی چه کسانی بودند؟} فکر کنم افرادی مثل آقای حسینیان، لنکرانی و دوستان دیگری بودند. برخیها هم مثل آقای رسایی مشترک بودند. ما احساس کردیم که حرفها و دغدغههای آنها با ما یکی است و در جمعبندی به این رسیدیم که کار موازی انجام ندهیم، لذا وقتی دیدیم دغدغهها یکی است و اهداف مشترک است، به هم پیوستیم.
- سپس جلساتی داشتیم که این جلسات غالباً خدمت آیتالله مصباح تشکیل میشد که در این جلسات به این جمعبندی رسیدیم که یک حرکتی را شروع کنیم و یک تابلویی را بلند کنیم. برخی دوستان پیشنهاد دادند که جبهه انقلاب اسلامی باشد اما آیتالله مصباح فرمودند انقلاب اسلامی لفظ عامی است و شاخصی ندارد، سپس خود ایشان این پیشنهاد را دادند و فرمودند به نظرم اگر چیزی در این وادی بیاید، خوب است چراکه اولاً ما یک حزب نیستیم لذا لفظ جبهه را استفاده میکنیم و بعد هم چیزی باشد که پایداری بر اصول از آن بیرون بیاید که در آنجا این آیه شریفه را خواندند که " إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ..." و گفتند از این آیه استمداد کنیم. ما میخواهیم بگوییم که بر اصول پایدار هستیم و همانجا دوستان گفتند که پسوند انقلاب اسلامی را هم به آن اضافه کنیم و بگوییم جبهه پایداری انقلاب اسلامی.
- بنابراین اینطور نیست که آقای محصولی خط سیاسی این جریان را در دست داشته باشد بلکه همه دوستانی که آنجا هستند، افراد صاحبنظری هستند و اینطور نیست که کسی در این بحثها قویتر از دیگری باشد.
- همه دوستان به این جمعبندی رسیدند و یک شخصیتی مثل آیتالله مصباح که عمری را گذرانده و از ابتدا تاکنون واقعاً همه جا در بصیرت ممتاز بوده و خود رهبری هم درباره ایشان فرمودند "عالمی است بصیر به معنای واقعی کلمه" را قبول کردند لذا اگر ایشان جایی بفرمایند شما دارید اشتباه میروید، همه میپذیرند، البته مبنا و مدیریت ایشان بر امر و نهی نیست، بنابراین خطدهی این ماجرا دست هیچکس نیست بلکه مجموعهای هستند که با هم فکر میکنند و بر اساس آن رأیی که میآورند، پس از بحثهایی که انجام میشود، بر طبق رأی اکثریت عمل میکنند و همه به آن ملتزم هستند. آیتالله مصباح نیز مشاوره میدهند و آقای آقاتهرانی نیز در جلسات هفتگی گزارشی به ایشان ارائه میدهند و ایشان هم اگر نقطه نظری داشته باشند، میفرمایند که مثلاً اگر اینگونه بود، بهتر بود که خود همین، حرکت را بیمه و تضمین میکند.
- از نظر کانون ثروت و اینگونه مسائل که مطرح میشود هم باید گفت جبهه پایداری بنا ندارد که حتی اگر کسی ثروت مشروعی داشته باشد، خود را پایبند به او کند.
- آقای محصولی جزو شورای مرکزی جبهه است. اولاً موضوع ثروت ایشان را ابتدا مهدی هاشمی مطرح کرد، ثانیاً بر فرض صحت، ثروت مشروع در اسلام مذموم نیست، اما جبهه پایداری حتی زیر بار ثروت مشروع کسی نمیرود.
- جبهه پایداری یک ریال هم ندارد که به تمام نامزدهایی که در سراسر کشور معرفی کردیم، بدهد، بلکه به آنها گفتهایم تنها چیزی که داریم، این است که اعتبارمان را خرج شما کنیم. اکنون هم در شهرستانها دعوا سر این است که شما چرا من را در لیست نگذاشتید. این بندههای خدا از ما چیزی نمیخواهد بلکه فقط میخواهند که آنها را در لیست بگذاریم و آنها از این تابلو استفاده کنند.
- برخی از دوستان نیز ممکن است ناراحت شده باشند که چرا شما رقیب من را حمایت کردید. ما تنها چیزی که به نامزدها میدهیم، اعتبار است که البته این اعتبار هم مال ما نیست، بلکه این آبرویی است که دست آیتالله مصباح بالای آن است، لذا نامزدها تمام هزینه تبلیغات را خودشان باید تأمین کنند، در تهران هم وضعیت همینگونه است و پیشنهادی هم که داده شد و مورد قبول هم واقع شد، پیشنهاد من بود که پیشنهاد کردم نامزدهای 30نفره تهران فعلاً نفری 10 میلیون تومان بدهند تا زیر بار کسی نرویم و اگر باز هم کم آوردیم، باید خود نامزدها ولو با قرضالحسنه تأمین کنند. بالاخره وقتی وارد انتخابات میشویم، نیاز به تبلیغات دارد.
- در تهران هم جبهه متحد اصولگرایی چند روزی زودتر از جبهه پایداری لیست خود را ارائه کرده و برخی افراد را جابجا میکنند؛ یکبار آقای نجابت را از لیست بیرون بردند و آقای بذرپاش را آوردند و دوباره آقای نجابت را برگرداندند و جایگزین یکی از دیگر اعضا یعنی آقای میردامادی که ظاهراً انصراف داده، کردند و یا آقای غفوریفرد را بیرون بردند و دوباره فرد دیگری را آوردند.
- در لیست جبهه متحد در تهران دوستان جبهه پایداری انقلاب اسلامی حضور ندارند و از شاخصهای این جبهه پایداری ازجمله آقایان آقاتهرانی، حسینیان، دکتر زارعی، کوچکزاده و رسایی در لیست جبهه متحد آورده نشدند و بیشتر دوستانی که در مجموعه ائتلاف جبهه پیروان خط امام و رهبری، ایثارگران، رهپویان، آقای قالیباف، آقای لاریجانی، جامعه روحانیت مبارز و کسانی که در آن جمع حاضر بودند، نامزدهایی از بین آنها در لیست جبهه متحد آورده شد ولی البته ما گلایهای هم نداریم. جبهه پایداری انقلاب اسلامی بنا دارد که به دور از هرگونه گروهگرایی و حزبگرایی بر اساس همان وظیفه شرعی چه در حوزههای شهرستانی و چه در شهر بزرگ تهران اقدام کند.